سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل می آید به باغ ، گل می آید

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 87/4/2 7:21 عصر

سلام و صد سلام به همه ی عاشقان.

 روز ولادت دخت نبی مکرم اسلام (ص) و

همسر ولی خدا (ع)،

فاطمه زهرا (س) کوثر دو سرا، بر همه مبارک باد .

 

گل می آید به با غ ،گل می آید

زهرای بتول چه با غرور می آید

عشق است رخ زیبایش

مهرست همه گفتارش

گلهای جهان همه نثار قدمش

جانم به فدای هر زیبا سخنش .

 

مادرهای عزیز و خانمهای با وقار ، روزتان مبارک .


محبت اهل بیت شامل حالت باد ، رهبرم

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 87/3/26 8:29 عصر

سلام دوستان خوب و همراهان مهربان

 

امروز اومدم ازتون یه خواهش کنم .

 

دلم می خواد همه با هم سی شب

 

 برای سلامتی و ظهور آقامون و برای

 

 سلامتی  رهبرمون که انشالله تا

 

 اومدن آقای مهربونمون کنارمون به

 

 سلامت بمونه وسایه اش بر سرمون

 

 باشه ، انشالله ،شبی سه بار

 

 آیه الکرسی و سه بار آن یکاد بخونیم .

 

قبوله ؟؟؟

 

اجرتون با آقا صاحب الزمان .

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

شهدا را فراموش نکنید ، ظلم است فراموشی آنها

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 87/2/7 9:20 عصر

سلام بر رخسار زیبای خون رنگ همه ی شهدا، از صدر اسلام تا شهدای زمان ما.

شهدای بیقرار عشق حسین و علی و فاطمه و مهدی فاطمه .

شهدای بیقرار عدل علی و احسان و نیکویی خلق تمام انبیاء الهی .

شهدای مرد و مردان مبارز و زنان نیکو صفت زمانه .

شهدای محبت و بزرگوار ادیان پاک الهی .

کجایید ای شهدا ؟ کجایید ای عزیزان از جان گذشته ی میهن ؟

کجایید که بیایید و ببینید که ما بیقرار شده ایم از دوری مهدی زهرا ؟

کجایید که بیایید که یادتان دارد از دلهای خیلیها می رود ؟

کجایید که ببینید بی مهری آنها به شما ما را بیقرار کرده است ؟

بیایید ای از جان گذشته گان مهربان ، که بی هیچ چشم داشتی برای احیای دین

 خدا و نجات ما رفتید و ما چه ناسپاس چشم بر خون شما بسته ایم و به یادی

 از شما تنها اکتفا کرده ایم ؟

آه و صد آه از بی وفایی و بی مهری که جانمان  را به آتش می کشد .

یادتان هست روزی به ندای پیر جماران ، آن مرد عالم وارسته ی دل به دنیا نبسته

چگونه با دست خالی و با ندای یا زهرا بر خاک گرم جنوب و زمین سرد شمال

 پا گذاشتید و تنها یاورتان یاد خدا بود و ذکر نامش آرامش دهنده ی دلتان ؟

می رفتید و مادران و پدران و همسران و فرزندانتان از فراقتان اشک در خفا

 می ریختند اما در جمع می خندیدند تا دل دشمن را به اشکشان شاد نکنند ؟

اما حالا چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما مانده ایم و هزاران دین نپرداخته به شما .

ما مانده ایم و یک دنیا شرمندگی از آن اشکهای در خفا ریخته شده ی دلبندان شما .

 عده ای می رقصند و می پاشند و می خورند و فخر می فروشند .

عده ای بی تفاوت به خون شما کارهایی می کنند که نباید ، که خود کمتر از گروه

 اول نیست . عده ای هم انگار نه انگار که راحتی و آسایش امروزشان را از رفتن

شما دارند ، خوش می خورند و خوش می پوشند و هیچ نگاهی به پشت سرشان

هم نمی کنند که چه بودیم و چه شدیم و از کجا به اینجا رسیدیم .

وای بر ما اگر شما را فراموش کنیم ، وای بر ما .

آیا فاطمه از ما می گذرد در روز جزا که شما این گونه با یادش رفتید و ما این گونه فقط

به متاع اندک دنیا دلخوش کرده ایم و همه چیز را به فراموشی سپرده ایم ؟

در اوان جوانی ، در میان آن همه آرزوهای رنگارنگ ، با آن دلهای پاک ، با دست

ظالمین زمان ،چون لاله های پرپر شده بر خاک و خون غلتیدید که امروز این شویم ؟

بی وفایی رسم مسلمان نیست . به خدا نیست .

عده ای به جاه و مقام رفتنی دنیا دلخوش کرده اند و به هیچ کسی نگاه مهری ندارند .

عده ای به عیش و عشرت دنیا دلخوش کرده اند که انگار تا ابد یارشان است .

عده ای می گویند خدا بیامرزدشان چه کنیم ، کاری از دستمان بر نمی آید و

در این میان عده ای وفادار مانده اند که اغلب دستشان برای یاری دیگران هم کوتاه است .

چرا کاری از دستمان بر نمی آید ؟ وقتی می توانیم چشم باز کنیم و مظلومین را ببینیم

و دست نوازشی بر سرشان بکشیم و حمایتشان کنیم ، وقتی می توانیم با پای خود

به محفل گناه نرویم ، وقتی می توانیم حق مردم را به کمال بدهیم و نارضایتی ایجاد

نکنیم که به اسم اسلام و شهدا خللی وارد نکنیم ، وقتی .......

به خدا ظلم است فراموش کردن آن همه ایثار و محبت و اخلاص در راه خدا .

به خدا ظلم است اگر شهدا را فراموش کنیم و دل به متاع اندک دنیا بسپاریم .

به خدا ظلم است برای روزگار خود کاری کنیم و به اسم اسلام و شهدا بیان

کنیم و نام دین خدا و شهدا را زیر سوال دشمن ببریم .

ای مسلمانان و ای مردم به هر دینی از ادیان پاک خدا هستید ،

به یاری مردم برخیزید ، دست یکدیگر را بگیرید و ای کسانی

که مسندی دارید و مقامی، در باره ی حقوق مردم کوتاهی نکنید که نا اهلان

همه را به نام خدا و دین خدا می زنند و دل دشمن را شاد می کنید و

آن وقت است که با این کوتاهیها  ما هم می شویم عدوالله .

ترا به خدا ،شهدا  و امام شهدا را فراموش نکنید ، ظلم است فراموشی آنها .

اللهم عجل لولیک الفرج .

 

کجایید ای شهیدان خدایی ؟؟؟؟؟؟؟

عیبها را از خود دور کنیم ، زندگی کوتاه است

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 87/1/18 2:29 عصر

سلام به تک تک عزیزانی که با من همراهند و سلام به

همه ی عزیزانی که  از امسال مرا همراهی می کنند

راستش امروز تصمیم گرفتم یه چیزی رو بهتون بگم ،

اون هم یه چیز مهم که من رو تونست شاید عمری دوباره بده .

نه ، اشتباه نکنید ، عمر دوباره منظورم زندگی دوباره دنیا

 نیست بلکه عمری  همراه با تفکر و با فایده داده و به قول

 یکی از دوستان : من هم یکی از اون آدمایی شدم که خدا

بهش یه وقت اضافه داده تا خودش رو نشون بده که

 چند مرده حلاجه. 

بله دوستان تقریبا یک سال پیش من با یک بیماری که

می تونم بگم سالها بود عذابم می دادو خیلی خسته ام

کرده بود داشتم از پا می افتادم .

سرفه های شدیدی که نفسم رو می برید و هر کجا بوی

 سیگار ، حشره کش ، رنگ و هر چیز شیمیایی رو می فهمیدم ،

اونقدر سرفه می کردم که حالم خیلی بد می شد .

تا اینکه یه روز که منظورم همون وقتیه که خدا بهم وقت

اضافه داد

توی خونه تنها بودم ، قرار بود عصر به اتفاق همسر و فرزند

 کوچکم  به عروسی یکی از بستگان بریم ، خوابیدم اما

راستش دیگه  قادر به بلند شدن نبودم ، نمی دونم چه طور بود

 و چه طور اصلا اون وقت رو براتون ترسیم کنم ، فقط می تونم

بگم یه آدم نیمه زنده بودم   یعنی نه چشم باز میشد و نه

زبان قادر به حرف بود و نه دست و پاهام قادر به حرکت .

 فقط می تونم بگم ، هر چه رو دورو برم می گذشت می فهمیدم.

 ولی خداییش اصلا از مردن نترسیدم . نمی دونم چرا  

فقط می دونم که پسر کوچکم وقتی بالای سرم رسید و من

 رو توی اون حال دید خیلی خدا خدا کرد که نمی دونم چه طور

 فقط با دو  انگشت تونستم دستش رو فشار بدم تا بدونه من

 زنده هستم .

خلاصه بمونه که با چه وضعی این بنده ی خدا من رو

کشون کشون به بیمارستان برد و با هرسختی که اون میکشید

چه طور زجر می کشیدم و دلم به حالش میسوخت و کاری

نمی تونستم براش بکنم که اذیت نشه .هنوز هم از یادآوری

اون همه زحمت که نمی دیدم اما می شنیدم خیلی دلم

براش می سوزه  و ناراحت می شم .

خلاصه توی بیمارستان من رو با الکل که خدا نصیب هیچ

بنده ای  نکنه و از اون حالت  هم بدتر بود به هوش آوردند    

 همون شب توی خواب یه خانم با یه لباس سبز توی خوابم

 اومد و گفت:دعاهای پسرت، تو رو به دنیا برگردوند و خدا

تو رو برای اون نگه داشت

بله اینها رو ننوشتم که بگم  چون بنده ی خوبی بودم خدا نجاتم

 داد ، نوشتم که بگم عمر آدمی کوتاه است و باید بدونیم که

 این وقت ،یه روز از دست میره و دیگه شاید برنگرده .

از اون روز یه آدم شدم با یه وقت اضافه . با خودم عهد کردم

برای باقیمانده ی ساعات عمرم بیشتر بها بدم و خدا کنه که

همونی بشه که تصمیم گرفتم و راستش از اون به بعد

 شکر خدا هیچ اثری از اون بیماری سابق هم نیست .

 شما هم قدر ساعات و لحظه ها رو بدونید .

امروز نوشتم این خاطره رو تا یادی کرده باشم از لحظاتی که

 مرگ رو با چشمهام دیدم اما خدا عمری دوباره بهم داد و

شاکرم به درگاهش و می خوام بگم :

 خدا جون اونقدر دوستت دارم که حاضر نیستم برای

 یک ثانیه هم که شده، عشقت رو با تمام دنیا و همه ی

 دارائییهاش  عوض کنم و تا جون دارم برات می گم و

می نویسم و برای آخرین منجی تو قلم میزنم و دعا

می کنم و به همه ی بنده های تو خدمت می کنم به

خاطر تو که بهترینی و برترینی .


شاد بودن هنر است & شاد کردن هنری بالاتر

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 87/1/13 3:22 عصر

 

سلام ، سلامی چو بوی خوش آشنایی .

سلام به همه هموطنهای عزیزم در ایران و خارج از مرزهای جغرافیایی ایران و

سلام بر تمام مسلمانان جهان و سلام بر تمام پیروان بر حق ادیان پاک الهی .

تعطیلات عید هم به پایان رسید .

امیدوارم در سایه ی مولای خوبان ، مهدی زهرا ، همه، سال خوب و با برکتی داشته باشید .

سیزده بدر است و من به دلایلی در خانه هستم .

امیدوارم چه آنهایی که بیرون رفته اند و چه آنهایی که به هر دلیل در خانه مانده اند ،

سال خوبی داشته باشند و امیدوارم از فردا که روز کار و تلاش و سازندگی است ، همه

 پر تلاش و مهربان در جامعه ظاهر شوند و خوشبخت باشند و خوشبختی را به دیگران هدیه کنند .

راستی دیروز ?? فروردین بود . روز جمهوری اسلامی ، روز یاد گار امام راحل .

خدا کند که قدر خون شهدا را بدانیم و شرمنده ی رویشان نشویم .

همه ی روزها را به یاد مولای شهیدان ، امام حسین (ع)و یارانش و ادامه دهنده گان

 راهش و امام راحل باشیم و یادمان باشد که آنها رفتند تا با عزت و اقتدار زندگی کنیم

 و نه اینکه دوباره خود را گرفتار زندگی پوشالی غرب و غربزدگی کنیم .

یادشان گرامی باد و راهشان پر رهرو و نامشان ماندگار در تاریخ باد تا ابد .

شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری بالاتر .

به امید آمدن نرگس زهرا و به امید پاک شدن اشک از چشمان مادران دل شکسته .


مولای من سرت سلامت ، درد فراق پدر بر تو تسلیت باد ، ای عزیز ترین

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 86/12/26 10:34 صبح

سلام بر مهدی زهرا .

سلام بر نوگل باغ رسول .

آقا جان فراق پدر بر شما تسلیت باد .

مولای من تو را در تنهایی خویش می بینم و آرام میگیرم .

یادت همیشه دلم را آرام می کند و غمت همیشه آزارم می دهد .

مولای خوبم، تنهایی و غم دوری پدر سخت است ، آن هم در اوان  کودکی .

جانم به قربانت غم دوری پدر نازنینت را تسلیت می گویم .

مولای خوبم نگاهم در راه مانده است تا بیایی و دست یاری به سوی تنهایان عالم

 دراز کنی و دستشان را بگیری و از حسرت و آه نجاتشان دهی .

عزیزم در روز فراق همه می آیند و تسلیت می گویند و از دوری عزیز از دست رفته

اشک می ریزند و با عزت و احترام باز ماندگان را یاد می کنند .

عزیزم ، ما هم می گوییم :

ای نرگس زهرا ، سرت سلامت ، تنت سلامت ، بیا تا ببینیم قامت رعنا و

دست مهربانت را بیا تا ببینیم که پادشه خوبان به حکم الله از پرده ی پنهان به در آمده

تا دست مظلومان را بگیرد و شادشان کند .

بیا مولای من ، بیا که دلمان از غمها گرفته است .بیا و درد تنهایی ما را درمان کن .

بیا تا تنها نباشیم .بیا تا به بددلان عالم بگوییم که ما تنها نیستیم و صاحبی داریم .

بیا که هر چه می گوییم به ما می خندند .هر چه می گوییم ، کسی ما را باور نمی کند .

مولا جان ، تو را به جان پدرت بیا دیگر خسته شده ایم از این هم غم ناگفته .

خسته شده ایم از .......

جانم به قربانت بیا عزیز دل زهرا .

مولای من تو کجایی ؟

خدا کند که بیایی

غبار دل بربایی

مولای من تو کجایی ؟

 


باز هم قتل و جنایتهای قابیلیان زمان در غزه آتش افکند

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 86/12/14 7:31 عصر

به کدامین گناه کشته شدید ؟

 شهدا شمع محفل بشریتند

ای رو سیاهان عالم ، تا می توانید بکشید و غارت کنید

اگر قرار بر این است که با کشتن  افراد بیگناه و چپاول

 اموال مردم بی دفاع بزرگ شوید ، پس بکشید و چپاول

 کنید که در این دنیا هر چقدر می خواهید بزرگ شوید اما

 روزی صدای ناله ی مظلومین قامت پوشالیتان را در

 هم خواهد  شکست و ندای کمک خواستنشان

گوشهای شما را  کر خواهد کرد .

 

کجایید ای مسلمانان عالم که بیایید و یاری کنید دستهای

 به خون نشسته ی کودکان فلسطین و دنیا را ؟

کجایید که بیایید و اشک از چشم مادران فرزند مرده 

و پدران دل شکسته و فرزندان یتیم شده و هابیلیان زمان

 را با دستان پر مهرتان پاک کنید و بگویید :

یا رسول الله، ما نه به اسم که به عمل مسلمانیم .  

 

به کدامین گناه کشته شدید ؟

اربعین روز وداع با حسین نیست

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 86/12/9 11:41 صبح

 

کربلا میمرد اگر زینب نبود

 

حسین جان باز اربعینی دیگر است .

در کنار مزارهای بی سر شما وعده گاه ماست .

به یادتان می گرییم تا بلکه داغ و آتش دل را با اشک دیده خاموش کنیم .

روز اربعین تو ، مولای من ، روز وداع نیست ، روز وعده گاه ماست .

روز یادآوری رشادتها و جهادها و مظلومیت رسول خدا و فرزندان صالح اوست .

حسین جان ، رفتی اما یادت در دلهاست .

حسین جان ، رفتی اما نامت بر دلها حک شده است .

حسین جان ، رفتی اما مهرت هرگز از دلها بیرون نمی رود .

مولایم ، نگاهم بر افلاک می رود تا فرزند صالحت را با چشم دل ببینم .

مولایم سزاوار نیست بیش از این منتظر بمانیم و در این دنیای ر زر و زور بی دیدن

 روی گل نرگست بمانیم .

مولای من تو را به محاسن در خون نشسته ات سوگند به درگاه خدا دعا کن تا بهار

زندگیمان را  از بوی عطر نرگس زهرا آکنده  کند .

 

اربعین حسین ابن علی (ع) تسلیت باد .

 


باز هم ندای : (هل من ناصرا ینصرنی )به گوش میرسد

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 86/11/8 10:25 عصر

سلام به همه دوستان و همراهانی که  خانه ی حقیرانه ام

را با قدومشان نور باران میکنند .

و سلام به یاران با وفای مولای مظلوم حسین (ع) که همیشه

 او را به یاد تشنگیش بسیار یاد میکنیم اما براستی او بیشتر از

 آب تشنه ی یاری کردن دین خدا بود و تشنگی ،تنها نشانه ی

کوچکی از  مظلومیت بزرگ او و فرزندان و یارانش بود .

پس بیاییم با یاری دین خدا و یاری فرزند صالحش او را شاد

کنیم که او تنها با سیاه پوشیدن  و اشک ریختن و .....

شاد نمی شود  و تنها چیزی که او را تا امروز پیروز دنیای

 پر هیاهو کرده  عشق اوست .

بیایید عشق مولا را با حمایت از فرزندش ، گل زیبای باغ

 امامت  و ولایت ، ترنم بهار جاودان نبوت و امام زمان خود ،

 برای  همیشه ی  تاریخ و برای همه نسل بشر جاودانه کنیم .

 

بیا مولا بیا جانم فدایت

میان هر دو چشمم جای پایت

بیا مولا ، بیا دورت بگردم

بیا تا دست خالی بر نگردم .

 

اللهم عجل لولیک الفرج  

 


سفر سوی محبان قابلم نیست

ارسال  شده توسط  زهرا مهدوی در 86/10/11 10:40 صبح

با وجودی که دلم پیش نوشته ها و همه ی دوستانم ا ست

 ولی باید با تاسف  بگویم : دیگر کمتر سعادت هم صحبتی

با شما عزیزان را دارم . با نوشته هایتان شادم کنید .

هر زمان که برایم مقدور بود به شما سر میزنم .

 

 التماس دعا


<      1   2   3   4   5   >>   >